در زندگی هر انسانی چیز هایی هست که به‌‌ خودش هم مربوط نیست
چه رسد به‌‌ شما دوست عزیز!

میدونی آدم نفهم به کی میگن؟
برو پایین
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
میدونی آدم نفهم به کی میگن؟
برو بالا

وقتی زمین خوردم اذیتم نکن
چون وقتی رو پام وایسم
دهنت رو سرویس می کنم!

دانشمندان دارن تحقیق میکنن که یک انسان تا چند وقت میتونه بدون مغز زندگی کنه!
یه لطفی بکن سن خودتو بهشون بگو، ثواب داره!!!

پشتتو نگاه کن ببین دم داری؟
.
.
.
.
نداری؟
.
.
.
.
پس خودتی! چون خر ما از کرگی دم نداشت!

تازگیها توی شهرداری استخدام شدم!
اگه دوست داری سر کوچه وایسا تا ببرمت!!!

اسمس های سرکاری جدید:

عسل……هلو……نفس……..شیرین…..آلبالو…….طلا……الماس…….نقره…….مس…….آهن پاره……..دمپایی کهنه…….نون خشک……. خریداریم!!!

انیشتن میگه: عشق مثل ساعت شنی میمونه، همزمان که قلبت رو پر میکنه مغزت رو خالی میکنه، البته واسه اونایی که مغزشون پره، تو نگران نباش !

پیامک سرکاری ۹۱

اوه چه بویی میاد!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نه همون بالا بود اینجا نمیاد!!!

اس ام اس های سرکاری جدید

بدجوری به دلم نشستی
.
.
.
.
.
.
.
.
پاشو درست بشین!!!

گرمی دستات
سرخی لبهات
تپش قلبت
نرمی صدات
همش مال فشار خون بالاست!

عشق=سرکاریه، محبت=تظاهره، مهربونی=مسخرست، وفا=مرده، عهدوپیمون=دلخوشیه، عاطفه=تموم شده، مهر=مدرسه باز میشه!!!

اسمتو رو باغچه نوشتم، گل داد! رو درخت نوشتم، میوه داد. توی صحرا نوشتم، لاله زار شد! آخه عزیزم پشکل هم اسم شد!

آیا می دایند درازترین شب سال، چه شبی است؟
.
.
.
شبی که قهر کنی و شام نخوری !

هوا خیلی گرمه، دارم خفه میشم کاش تو اینجا بودی
.
.
.
لااقل دو تا جک واسمون میگفتی یخ میکردیم

یک معادله جالب: از سن خودت ٢٠سال کم کن،عدد باقیمانده را با ٧ جمع کن، اگه عدد زوج بود با ١ جمع کن و اگه عدد فرد بود ١ رو ازش کم کن، اگه از رنگهای تیره خوشت میاد عدد به دست آمده را ضربدر ٣ کن و اگه از رنگهای روشن خوشت میاد ضربدر ٣/۵ کن، نتیجه نهایی را ولش کن، حال خودت چطوره؟

پیامک ضد حال زدن

موقع عصبانیت ۱۰ثانیه صبر کنید
یه لیوان آب هم بخورید
حتما فحشهای بهتری یادتون میاد

+18
.
.
.
.
-۱۸
اینجا دیگه سرد میشه باید کاپشن بپوشی !

به یه خر گفتن تا ۴۰ بشمار
۱۲۳۴۵۶۷۸۹۱۰۱۱۱۲۱۳۱۴۱۵۱۶۱۷۱۸۱۹۲۰۲۱۲۲
عزیزم به خر گفتن، تو چرا میشمری؟!!!

اگر همسفر عشق شدی…
قربونت کرایه ما رو هم حساب کن !

پیامک سرکاری و ضد حال:

آقا همین اولش بگم عواقب خوندن این داستان به عهده خودتونه، یه وقت به من فحش ندید!

دوتا مرده شور بودن هر جنازه‌ای میاوردن شکمشو وا‌ میکردن و غذا هاشو میخوردن
یه روز شکم یکیو واز می‌کنن توش ماکارونی‌ بود، مرده شوره به رفیقش میگه من نمیخوام تو بخور
رفیقش میگه چرا توکه ماکارونی‌ خیلی‌ دوس داشتی!!؟
میگه نمیخوام دیگه، رفیقشم همشو میخوره.
بعد که تموم می‌شه میگه میدونی چرا نخوردم ؟ رفیقش میگه چرا؟ میگه چون توش مو بود
اونم حالش به هم میخوره همه‌رو بالا میاره
بعد اون یکی‌ شروع می‌کنه به خوردن، رفیقش میگه نخور کثافت مگه نمی‌‌گی توش مو بود چندش؟
رفیقش میگه : دروغ گفتم ! خواستم ماکارونی گرم بشه بعد بخورم !!!